جدول جو
جدول جو

معنی فریدون صفت - جستجوی لغت در جدول جو

فریدون صفت
(فِ رِ صِ فَ)
پیروز و کامیاب. برجسته و برتر:
این فریدون صفت به دانش و رای
وآن به کیخسروی رکیب گشای.
نظامی.
رجوع به فریدون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فِ رِ فَ)
فریدون صفت. آنکه شکوه و شوکت فریدون دارد:
خواجه احمد آن رئیس عادل پیروزگر
آن فریدون فر کیخسرودل رستم براز.
منوچهری.
شکست بر لشکر آن خسرو فریدون فر نیفتاده. (حبیب السیر). رجوع به فریدون شود
لغت نامه دهخدا